رهایی از خاطرات گذشته و تجربه های تلخ (۲)
گذشته های ما "ثبت" می شوند اما "ثابت" نمی شوند. گذشته های ما در ذهنمان و در عکس هایمان و در نوشته هایمان ثبت می شوند ،اما هرگز ثابت نمی مانند.با هر تجربه ای که به دست می آوریم و با هر بار مرور گذشته ،متوجه می شویم هر بار برداشت ما از وقایع و خاطره و اتفاق ها که د گذشته رخ داده "تغییر" می کند.
تجربه های ما ،تفسیر ما را از گذشته تغییر خواهد داد:
تمام آنچه در گذشته مان اتفاق افتاده تبدیل به خطره هایی خواهد شد،پرکنده و متغیر.آیا گذشته ما تغییر می کند؟ بله به گذشته ی ما تبدیل به خاطره هایی خواهد شد ،پراکنده و متغیر.آیا گذشته ی ما تغییر میکند؟ بله گذشته ی ما تبدیل به خاطره هایی میشوند که هر بار ان ها را مرور می کنیم ممکن است تغییر کنند.گذشته و آینده مفاهیمی هستند که مستقیما به برداشت ذهنی ما از وقایعی که تجربه کردیم ارتباط پیدا میکند،نه چیزی بیشتر از این .
در واقع برداشت های ما از اتفاق ها ،زمان را می سازد ،مفهوم زندگی را می سازد،خاطره ها را می سازد،حتی واکنش ها و رفتار های ما را می سازد.ما اتقفاق ها را تجربه می کنیم و به آن ها معنا می بخشیم و معنا ممکن است در طول زندگی مان تغییر کند. پس بله ،گذشته ی ما میتواند تغییرکند،همان طور که ما از درون تغییر می کنیم ،گذشته یما در هزاران خاطره ی پراکنده ضبط شده است و هر چقدر ما در طول زندگیمان از درون منسجم تر وآگاه تر شویم ،خاطره ا و مفاهیم پشت آن ها نیز تغییر میکند ،مثلا با رشد درونی ما فخاطره ی تمام شدن یک رابطه می تواند شبیه به قبل آزاردهنده و خشمگین کننده نباشد یا مثلا با تغییر نگرش و درک ما از دنیا شاید مثل قبل ادم های درون خاطرات ما سفید نباشند.
بسیاری از آدم ها در طول زندگیشان تغیییر میکنند و تغییرشان را حس می کنند. اگر از آنهایی که تغییر را حس کرده اند سوال که آیا امروز هم شبیه به چند سال پیش خاطراتشان را می بینند ،احتمالا با این جواب مواجه میشوید: نه ،شاید آنطور که من فکر می کردم نبوده . خاطره های ما ،گذشته ی ما هستند.چه تلخ ارزیابیشان کرده باشیم و چه شیرین،بهتر است اگر خودتان را برای گذشته تان وخاطره هایی که دارید نمی بخشید و سرزنش می کنید، دست نگه دارید و اجازه دهید عبور کنید. از چسبیدن به برداشت ها و معناهای قدیمی درون خاطره هایتان عبور کنید. جلو بروید و با اکنونتان همراه شوید. هرچه بیشتر بر روی رشد اکنونتان تمرکز کنید ،برداشت هایتان از دنیا و آدم ها تغییرخواهد کرد و با این تغییر گذشته هایتان هم رهاتر و آرام تر در خاطره هایتان دوباره ضبط می شوند.
ما برای تغییر گذشته ، بسیار تلاش می کنیم :
فکر کردن به اهداف با رویاپردازی متفاوت است.رویا پردازی یعنی گم شدن بین اکنون و آینده ی مبهم . رویاپردازی زمان را از دست ما خارج می کند و ما را فرسودهخواهد کرد ،درست همانطور که به گذشته فکر کردن ما را خسته میکند. ما زمان های زیادی به این که قرار است چیزی ،شخصی یا موقعیتی را به دست آوریم فکر کنیم. زمان های زیادی را ممکن است در رویاهایی که مربوط به آینده است سپری کنیم. اما آیا مطمئن هستید که این رویاپردازی ها به گذشته ی شما و پرونده های نیمه باز ربطی ندارند؟با دقت بیشتری خودتان را در گذشته تان مرور کنید. غرق شدن ما در رویاها و آینده بی ارتباط بهآنچه که در گذشته اتفاق افتاده نیست. ملا ما شاید درمورد رابطه با شخصی رویاپردازی کنیم چون در رابطه ی قبلی همه چیز مبهم و تلخ تمام شده و بخشی از ما نتوانسته تمام شدن را حل کند . برای همین در ذهنمان با شخصی وارد رابطه می شویم و با او زندگی می کنیم. شاید که از تلخی گذشته رها شویم.
آینده و گذشته با نخی نامرئی به هم وصل هستندو ارتباط آنچه در گذشته ی ما رخ داده است با آنچه که در تصورات ما برای اینده مان شکل می گیرد، ارتباطی عمیق و غیر قابل انکار است. ما اسیر گذشته مان هستیم تا زمانی که بخواهیم گذشته را تغییر دهیم . ما باز هم اسیر گذشته مان باقی خواهیم ماند اما نه با فکر کردن به گذشته بلکه با رویاپردازی نسبت به آینده. ما نمی توانیم نسبت به آینده حرکت کنیم وقتی پاهایمان در اکنون نیستند. اید در اکنون باشیم تا بتوانیم قدم برداریم . اما چه باید کرد ؟به نظر می رسد راه حلی جز آگاهی وجود ندارد. اگاه که باشید همه چیز آرام آرام تغییر خواهد کرد. افکار شما ،تلاش های شما و حتی دیدگاه شما نسبت به دنیا ،آدم ها ،روابط و موقعیت ها .
آگاه که باشید می دانید که بخشی از شما می خواهد گذشته را تغییر دهد چون با ذیرش آن مشکل دارد و بخشی از شما به رویاپردازی ها پناه برده چون باز هم در گذشته می خواهد تغییری ایجاد کند. اما وقتی در اکنون قرار می گیرید دیگر نمیخواهید گذشته را تغییر دهید.هر آنچه اتفاق می افتد را می پذیرید و زندگیتان را باهر سختی که است جمع می کنید و سال ها بعد که به خودتان نکاه می کنید احتمالا تعجب خواهید کرد که چقدر زیبا و آماده "آینده" را تجربه کرده اید که حتی نفهمیده اید کی آمد و کی رفت .آنجاست که به یک "اکنون همیشگی" ایمان خواهید اورد.
زندگی شبیه به جریان یک رود است ،کافی است مدت زیادی را در عمق اب بمانیم ،غرق می شویم. "گذشته" شبیه عمق دریا است. "اکنون" شبیه شنا کردن و گاهی رها شدن در سطح دریا است و "آینده" تمام آن مسیری است که می خواهیم طی کنیم.غرق شدن در گذشته ناگهان رخ نمی دهد. ما شبیه موجوداتی هستیم که برای این نوع دریا طراحی شده ایم ،تا به دریا وارد شده ایم ،شنا کردن را اموخته ایم و دراین مسیر رها بودن، به زیر آب رفتن و شیرجه زدن و خیلی چیز های دیگر را اموخته ایم.پس چرا بسیاری از آدم ها غرق می شوند ؟غرق میشوند چون از قسمتی از عمق دریا نمی توانند گذر کنند،مدام به عمق برمیگردند و مرور میکنند.از دست داده اند و نمیتوانند اجازه دهند خاطره ها بروند و در زیر دریا ته نشین شوند. نمیگذارند گذشته به عمق برکردد و آرام آرام با بخشی از گذشته شان غرق می شوند.
گذشته ی ما و خاطره ها کم کم به جایی در اعماق دریا می روند و غرق میشوند و ما برای ادامه ی زندگی باید به سطح برگردیم و با جریان همراه شویم .اگر مدت زیادی است که در عمق هستید به سطح دریا بیایید ،کمی استراحت کنید ،اکسیژن بگیرید آدم ها را ببینید که در حال حرکت هستند ، آب را ببینید که همچنان در حرکت است ، به خودتان یادآوری کنید :" برای غرق شدن همیشه فرصت دارم ،بهتر است فعلا کمی شنا کنم."