جاذبه های گردشگری الموت قزوین
برای آشنایی با جاذبه های گردشگری الموت قزوین با پین وین همراه شوید.
- دریاچه اوان :
اوان در کلمه به معنای محل تجمع آبیست که از زیر زمین می جوشد .این دریاچه ی بکر و خوش آب و هوا هشتاد و نهمین اثر طبیعی ملی در فهرست آثار ثبت ملی می باشد.
دریا چه ی زیبای اوان در نیمه ی شمالی الموت قزوین، در دامنه ی کوه خشچال ، در فاصله ی 75 کیلومتری قزوین و در میان چهار روستای اوان ، وربن،زوار دشت و زر آباد شهر قزوین قرار دارد.
این دریاچه که بیش از 70 هزار متر مربع مساحت دارد در ارتفاع 1815 متری از سطح دریا واقع شده است. طول این دریاچه در طویل ترین قسمت حدود 325 متر و عرض آن 275 متر می باشد.تنها از آب چشمه های زیر زمینی موجود در بستر دریاچه تغذیه می شود و بخش ناچیزی از آن هنگام بارندگی تامین می شود اما به صورت سطحی و خیلم ،این اتفاق می افتد.
عمیق ترین بخش دریاچه ی اوان الموت قزوین توسط یک تیم غواصی در 18 مرداد ماه سال 92 با استفاده از دو دستگاه دایو کامپیوتر سوانتو اندازه گیری شده است 6.8 متر با دمای آب 23 درجه ی سانتی گراد و میدان دید در زیر آب کم تر از یک متر می باشد که در جنوب شرقی آن واقع شده است، البته برخی از مردم محلی الموت عمق های متفاوتی را برای این دریاچه عنوان نکموده اما تیم غواصی چنین چیزی را تایید نکردند.
بستر دریاچه ی اوان قزوین مملو از لجن و رسوبات ته نشین شده می باشد که حالت چسبندگی بسیاری دارد. از سرریز شدن آب دریاچه اوان نیز رود کوچکی تشکیل می شود که آب آن مورد استفاده ی کشاورزان روستاهای کوشک و آیین است. در تابستان این دریاچه محل ماهی گیری، آب تنی و قایق رانی است و در پاییز مامن پرندگان مهاجر مانند قو،غاز، مرغابی می باشد و در زمستان با توجه به سردی و برودت هوا و یخ زدن سطح دریاچه قابل اسکی سواری است.بهترین زمان برای سفر به الموت قزوین و دریاچه اوان فصل بهار و اردیبهشت ماه است
دریاچه ی اوان احتمالا 500سال پیش بر اثر لغزش زمین به وجود آمده که این لغزش در حال حاضر غیر فعال است اعتقادی وجود دارد مبنی بر این که دریاچه ی اوان بازمانده ی دریاچه ی بزرگی در قدیم است.
- قلعه ی الموت قزوین:
سحر آمیز بودن قلعه ی الموت را فقط کسانی درک می کنند که از تک تک پله های الموت قزوین بالا رفته اند و با هر پله صعود ،سازندگان قلعه ی الموت را برای بنا کردن این دژ کهن ستوده اند.
قلعه ی الموت ناحیه ای در رودبار دیلم در حدود 105 کیلومتری شمال قزوین ،که امروزه به رودبار الموت مشهور است و روزگاری دراز به عنوان دژی تسخیر ناپذیر در تاریخ سیاسی فرمانروایی اسماعیلیان بوده است. قلعه ی الموت تا حدود سده ی خاصی برخوردار بوده و کلید دروازه ی دیلمیان و گیلانیان به شمار می آمده است. امروزه این قاعه بر فراز کوهی در کنار روستای گازاخان موجود است و یکی از جاذبه های گردشگری و قلعه های منحصر به فرد ایران محسوب می شود.
حسن صباح، پیشوا ی نامدار اسماعیالیان در ایران،زمانی که در سال 483 هجری قمری از سفر مصر به ایران بازگشت، در جستجوی جایی بلند و دسترس ناپذیر بود تا دژی استوار بسازد و با پیروان پر شر و شور فرمانروایی هرس آور را بنیان گذارد.او سر انجام بر فراز کوهی از رشته کوه های البرز، در گستره ی رودبار قزوین ،جای دلخواهش را یافت .حسن صباح دژ کوچک الموت را از فرمانروای آنجا، مهدی علوی به هزار دینار خرید و بی درنگ ساخت و سازهایش را آغاز کرد.
زمان چندانی طول نکشید که اسماعیلیان دژی استوار و دور از دسترس برآوردند که بی گمان شاهکاری از معماری و نشانه ی آشکاری از هوشمندی در طراحی و به کارگیری دانش نظامی است.آن دژ را که سپس آشیانه ی عقاب نامیدند، به نام قلعه ی الموت قزوین آوازه یافت و هنوز هم پس از گذشت سده های بسیار،آکنده از رازهای ناگشوده است.دژ الموت مهم ترین قلعه ی اسماعیلیان جایی برای فرمانروایی و زندگی حسن صباح و وفادارترین پیروانش بود. آن ها در آشیانه ی بلندشان، بر قلمروی پهناور فرمان می راندند و دولت ها را به وحشت کمی افکندند. حسن صباح سرانجام پس از 35 سال زندگی در قلعه ی الموت در کذشت و او را در همان جا به خاک سپردند.تا آنکه 38 سال بعد ، هلاکوخان مغول و لشگران بی شمارش ، الموت را به چنگ آوردند و آرامگاه حسن صباح را به آتش کشیدند.
بازگفته ها چنین است که پس از آن رویداد سهمگین آرام آرام جایی که پیشوای اسماعیلیان به خاک سپرده شده بود از یادها رفت.اکنون با آنکه باستان نشاسان 14 بار دست به کاوش قلعه ی الموت زده اند، در یافتن بازمانده ی آرامگاه حسن صباح ناکام مانده اند.آن ها بر پایه ی داده های تاریخی ، اطمینان دارند که آرامگاه او در جایی دیگر ،دور یا نزدیک تر به قلعه است.یک نشانه ان است که بابازگشت مغولان و ویران کردن قلعه،سالها پس از آن شماری از اسماعیلیان به قلعه بازگشتند و خرابی ها را تا آنجا که شدنی بود بازسازی کردند.گمانی در این نیست که یکی از آن باز سازی ها ،آرامگاه حسن صباح بوده است. چند سال پیش در آبان ماه سال 1397 خورشیدی ،خبری درباره ی یافتن آرامگاه حسن صباخ پراکنده شد . اما آن خبر دور از حقیقت بود.
علت نامگذاری:درباره ی اینکهچرا قلعه ی الموت را این چنین نام گذاری کرده اند اختلاف وجود دراد، بعضی آن را مخفف کلمه ی اله و آموت دانسته اند،ابن اثیر آن را مخفف اله و موت به معنی تعلیم عقاب می داند. جوینی و مستوفی آن را به معنای آشیانه ی عقاب دانسته اند . اما وازه ی آموت شکل دیگری از کلمه ی آموخت نیز می تواند باشد که امروزه نیز در زبان مردم گیل و دیلم که ساکنان الموت از آن جمله اند ، وجود دارد.بدین ترتیب الموت به معنای عقاب آموخت و به عبارت دیگر موضوعی است که عقاب جای آن را نشان داد.
کتاب خداوند الموت داستان نهضت حسن صباح ،از سردمداران اسماعیلیان را روایت می کند.حسن صباح که نقش اصلی داستان را دارد، از رهبران جلودار اسماعیلیان بوده و زندگی او دارای ابعاد بسیاری است که هرکدام از آن می توانسته به داستان های منحصر به فردی تبدیل شود که این کتاب نیز بخشی از آن را روایت می کند.
حسن صباح در قلعه ی الموت،منطقه ای واقع در جنوب غربی دریای مازندران که منطقه ای کوهستان به شمار می آید و در دنیای قدیم یکی از مراکز بزرگ داروسازی به شمار می رفت ،زندگی میکرد .وی یک آریایی نژاد محسوب می شد و پیروانش اسم او را بدون علی ذکره السلام بر زبان نمی آوردند و او را خداوندگار الموت می نامیدند.حسن صباح یا خداوند الموت در واقع رهبر و امام فرقهی باطنی از مذهب اسماعیلیه به شمار می رفت.